Web Analytics Made Easy - Statcounter

ایسنا/قم استاد حوزه گفت: اگر فضل خداوندی نبود، انسان با پیروی از شیطان از گمراهان و زیان‌کاران می‌شد.

حجت‌الاسلام والمسلمین هادی عباسی‌خراسانی، مدرس سطح عالی حوزه‌های علمیه گفت: در دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان می‎خوانیم: «اللَّهُمَّ افْتَحْ لِی فِیهِ أَبْوَابَ فَضْلِکَ وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ فِیهِ بَرَکَاتِکَ وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِمُوجِبَاتِ مَرْضَاتِکَ وَ أَسْکِنِّی فِیهِ بُحْبُوحَاتِ جَنَّاتِکَ یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ؛ خدایا در این ماه درهای فضلت را به روی من بگشا و برکاتت را بر من نازل فرما و به موجبات‏ خشنودیت موفقم بدار و در میان بهشت‌هایت جایم ده، ای برآورنده خواهش درماندگان».

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


وی در شرح فراز «اللَّهُمَّ افْتَحْ لِی فِیهِ أَبْوَابَ فَضْلِکَ» افزود: اولین خواسته ما در روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان این است که خداوند درهای فضلش را به روی ما بگشاید، ماه رمضان، ماه فتح است؛ ماه بازشدن درهای رحمت و بسته شدن درهای عذاب و شیطانی است. فضل از جمله صفاتی است که قرآن کریم آن را به خدا نسبت داده‌ است. فضل در قرآن ۱۰۴ بار به ‌کار رفته‌ است و ۹۰ آیه در مورد فضل و رحمت الهی است.
این مدرس حوزه علمیه قم تصریح کرد: فضل در لغت به معنای افزونی و زیادت در چیزی است و به هرعطیه‌ای که دادن آن واجب نیست گویند و افضال هم به معنای احسان است، (معجم مقاییس اللغة، ج ۴، ص ۵۰۸؛ راغب اصفهانی، ص۶۳۹).
وی افزود: فضل به معنی برتری و مقدار زائد بر حد وسط است و به‌طور کلی به تمام مواهبی که خدا بر دیگران ارزانی داشته و بیش از استحقاق است، اطلاق می‌شود (پرتویی از قرآن، ص ۲۳۶)؛ چنان‌چه در سوره مبارکه بقره، آیه ۲۴۳ می‌فرماید: «انَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُون؛ خدا بر همه مردم صاحب فضل است ولی اکثر مردم سپاسگزار نیستند» و در سوره آل عمران، آیه ۷۴ خود را صاحب فضل بزرگ می‌داند: «یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیم».
حجت‌الاسلام عباسی‌خراسانی تصریح کرد: فضل در قرآن به دو معنا آمده‌ است: یکی به معنای برتری و دیگری به معنای عطیه و احسان است و البته معنای دوم از مصادیق معنای اول است؛ به نظر می‌رسد آن‌چه در دعای امروز مد نظر است، معنای دوم فضل یعنی عطیه و احسان است.
وی گفت: از جمله مصادیق فضل در قرآن، اسلام، رسالت، بذل در مال، سپاس‌گذاری، روزی در دنیا و آخرت و بهشت است، فضل خداوند است که درهای رحمت و برکت را بر انسان باز و انسان را به‌ سوی صراط مستقیم هدایت می‌فرماید، اگر فضل خداوندی نبود، انسان با پیروی از شیطان از گمراهان و زیان‌کاران می‌شد؛ چنان‌چه خداوند در قرآن می‌فرماید «وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّیطَانَ إِلَّا قَلِیل؛ اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز اندکی قطعا از شیطان پیروی می‌کردید»، (نساء/۸۳)، «فَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِینَ؛ اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، از زیانکاران بودید»، (بقره/۶۴).
این مدرس حوزه خاطرنشان کرد: چیزهایی که سبب می‌شود انسان مشمول فضل و رحمت الهی شود، بندگی خالصانه، اطاعت از دستورات خداوند، دعا و اظهار خضوع در پیشگاه باری‌تعالی است و هرچه این اعمال خالص‌تر باشد، قابلیت آدمی برای دریافت فضل خداوند بیش‌تر می‌شود.
وی گفت: در دعای جوشن کبیر می‌خوانیم: «یامن فضله عمیم»؛ ای کسی که فضل او عمومیت دارد و گسترده‌ است و اختصاص به گروه خاصی ندارد، فضل خداوند هم‌چو باران سرازیر است و همه انسان‌ها بلکه همه موجودات از این فیض بی‌کران برخوردارند، ولی هرچه زمینه دریافت فراهم‌تر باشد، بهره‌مندی بیش‌تر خواهد بود.
حجت‌الاسلام عباسی‌خراسانی یادآور شد: در فراز «وَ أَنْزِلْ عَلَیَّ فِیهِ بَرَکَاتِکَ» از خداوند می‌خواهیم، برکات خویش را به‌سوی ما نازل کند؛ ماه رمضان، ماه برکت است چنان‌چه پیامبر(ص) در خطبه شعبانیه، فرمودند: ای مردم! ماه خدا با برکت و رحمت به‌سوی شما روی آورده‌ است؛ در فراز اول از خداوند خواستیم تا درب‌های فضل و رحمتش را به‌سوی ما بگشاید که در نتیجه آن برکات و رحمات الهی به‌سوی انسان سرازیر می‌شود.
 ذات اقدس الهی سرچشمه برکت است
وی گفت: برکت در لغت به معنای استقرار یا افزایش و رشد نمودن یا نیکبختی است؛ چنان‌چه خیری کثیر استقرار یابد و ثابت شود و از طرفی دیگر رشد کند، به آن با برکت گویند، چه برکت مادی باشد و چه معنوی؛ مصادیق برکت در قرآن کریم بسیار است که از جمله آن ذات اقدس الهی است که با عنوان تبارک یاد شده و سرچشمه برکت است، خود قرآن نیز مبارک است و شب قدر نیز از زمان‌های با برکت معرفی شده‌است؛ «إِنَّا أَنزَلْنَهُ فیِ لَیْلَةٍ مُّبَرَکَةٍ  إِنَّا کُنَّا مُنذِرِین؛ که ما آن را در شبی پربرکت ( شب قدر ) فرو فرستادیم، چرا که ما همواره با فرستادن وحی به سوی پیامبران، مردم را هشدار داده‌ایم»، (دخان/ ۳).
حجت‌الاسلام عباسی‌خراسانی یادآور شد: عوامل زیادی سبب نزول برکت در زندگی انسان می‌شود؛ یکی از این عوامل تقواست؛ «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ؛ و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‏‌کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می‏‌گشودیم ولی (آنها حق را) تکذیب کردند ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم»، (اعراف/۹۶).
وی گفت: عامل دیگر جلب برکت، قرآن و تلاوت قرآن است؛ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع): «الْبَیْتُ الَّذِی یُقْرَأُ فِیهِ الْقُرْآنُ وَ یُذْکَرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ تَکْثُرُ بَرَکَتُهُ؛ اگر در خانه‌ای قرآن خوانده شود، خدا به این خانه برکت می‌دهد»، (کافی، ج‏۲، ص‏۶۱۰)، عامل دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد، توجه به عدل است؛ «بِالْعَدْلِ تَتَضَاعَفُ الْبَرَکَاتُ؛ بواسطه عدل برکت زیاد می‌شود»، (غررالحکم، ص‏۴۴۶).
حجت‌الاسلام عباسی‌خراسانی اظهار کرد: عوامل افزایش برکت بسیار زیاد است که به سه مورد اشاره کردیم؛ برخی امور هم سبب می‌شود برکت از زندگی انسان سلب شود، پیامبر(ص) می‌فرمایند: چهار چیز است که اگر در هر خانه‌ای بیاید خدا برکت را از آن خانه برمی‌دارد؛ ۱- خیانت ۲- سرقت ۳- شرب خمر ۴- زنا ۵- قسم ۶- کلک ۷- گناه و دوری از عالم ربانی؛ در این روز از خداوند می‌خواهیم برکات را به زندگی ما نازل کند و ما را از آن‌چه که موجب سلب برکت مادی و معنوی می‌گردد، باز دارد.
 رضایت خدا، غایت و هدف انسان‌های مؤمن است
این کارشناس حوزوی عنوان کرد: در فراز «وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِمُوجِبَاتِ مَرْضَاتِکَ» توفیق رضایت و مرضات باری تعالی را خواستاریم؛ رضایت و خشنودی خداوند، غایت و هدف انسان‌های مؤمن است؛ رضایت الهی تنها از راه بندگی او کسب می‌شود، کسی که از خدا و رسول پیروی کند و مطیع اوامر و نواهی خداوند باشد، خدا از او خشنود و راضی است و او نیز از خداوند خشنود است؛ «رضی الله عنهم و رضوانه ذلک الفوزالعظیم؛ خداوند از آن‌ها راضی است و آن‌ها نیز از خداوند راضی‌اند و این همان رستگاری عظیم است»، امام علی(ع) نیز می‌فرمایند: «رِضَی اللَّهِ سُبْحَانَهُ مَقْرُونٌ بِطَاعَتِهِ؛ رضایت خداوند تعالی، ‌مقرون به طاعت او می‌باشد»، (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۱۸۲).
وی افزود: عابدی از بنی اسرائیل مدت طولانی به عبادت خدا اشتغال داشت، در عالم خواب به او گفته شد: فلان زن از دوستان تو، در بهشت است، وقتی بیدار شد، سراغ آن زن را گرفت تا او را یافت، سه روز او را مهمان خود کرد تا ببیند چه عملی انجام می‌دهد که اهل بهشت شده است.
حجت‌الاسلام عباسی‌خراسانی ادامه داد: ولی دید او یک زن عادی است، شب‎ها که عابد شب زنده‎داری می‎کند، او می‎خوابد، روزها که عابد روزه می‎گیرد، او روزه نمی‎گیرد و در امور دیگر نیز کار خاصی از او مشاهده نکرد تا اینکه به او گفت: آیا غیر از آن چه از تو دیدم، عمل دیگری هم داری؟ او گفت: نه به خدا اعمالم همین است که دیدی! عابد اصرار کرد که فکر کن و به یاد بیاور که چه عمل نیکی داری، سرانجام زن گفت: من یک خصلت دارم که همواره راضی به رضای خدا هستم؛ اگر در سختی باشم، آرزوی آسانی نمی‎کنم؛ اگر بیمار باشم، آرزوی سلامتی نمی‎کنم و اگر در گرفتاری باشم، آرزوی آسایش نمی‎کنم؛ عابد جریان را دریافت و گفت: سوگند به خدا! این خصلت، خصلت بزرگی است که بسیاری از داشتن آن عاجزند.
وی گفت: در فراز سوم «وَ أَسْکِنِّی فِیهِ بُحْبُوحَاتِ جَنَّاتِکَ» از خداوند می‌خواهیم ما را در میان باغ‌های بهشت جای دهد؛ در واقع از خداوند مسکن بهشتی می‌طلبیم، آن هم نه در هرجایی از بهشت، بلکه در وسط جنات و بهترین مکان و درجه بهشت، اکنون که از خدا خواستیم درهای فضل و رحمتش را به‌سوی ما باز کند و برکات خویش را بر ما نازل کند، تا به رضوان و خشنودی او دست یابیم، از او بهترین و با ارزش‌ترین چیزها را می‌طلبیم که برترین جایگاه در بهشت است؛ امام سجاد(ع) در مناجات «خَمس عَشَر» می فرماید: مرا از آن بندگان خاص و ممتاز خود قرار بده که در میان بهشت خود جای دادی.
حجت‌الاسلام عباسی‌خراسانی با اشاره به فراز «یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ» خاطرنشان کرد: همه این خواسته‌ها را از تو می‌خواهم ای خدایی که دعای شخص مضطر را اجابت می‌کنی، مضطر در لغت به معنای درمانده و ناچار است یعنی کسی که هم راه‌ها بر او بسته‌ شده و چاره‌ای ندارد، خداوند در آیه ۶۲ سوره مبارکه نمل می‌فرماید: «أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء»، آن‌گاه که تمام درها به روی انسان بسته‌ می‌شود، تنها کسی که راه‌گشای انسان است و درهای رحمت را به‌سوی او باز می‌کند، ذات اقدس الله است؛ یکی از شرایط استجابت دعا این است که انسان از هرچه غیر او است قطع نظر کند و با حالت اضطرار رو به ‌سوی معبود یگانه آورد و حاجت خویش را از او بطلبد؛ در روایات آمده است که مضطر واقعی حضرت امام زمان(عج) است.
وی گفت: از نکات بیان شده، در می‌یابیم که یکی از رموز استجابت دعا، اضطرار است، به همین دلیل در این روز از ماه مبارک رمضان خدا را با این نام صدا می‌زنیم و از او می‌خواهیم حاجات و خواسته‌های ما را برآورده سازد که در رأس آن‌ها ظهور حضرت ولی عصر(عج) است.
انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری فضل خداوند فضل و رحمت چنان چه اگر فضل

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۸۰۳۷۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

امام صادق(ع) و عبور از دوگانه‌های باطل

یکی از ابعاد مهم در سیره امام صادق(ع)، نهضت علمی و فرهنگی گسترده‌ای بود که توسط ایشان جریان پیدا کرد. امام صادق(ع) نهضتی را که پدر بزرگوارش، امام محمد باقر(ع) آغاز کرده بود، به اوج رساند. عصر امام صادق(ع) یکی از پرتحول‌ترین دوره‌های تاریخ اسلام است. این دوران با تضارب افکار و اندیشه‌ها و پیدایش نحله‌های مختلف و انواع انحراف‌ها و بدعت‌ها و عقاید باطل در جامعه همراه بود. بسیاری از این جریان‌های فکری، دوگانه‌های باطلی بود که در برابر یکدیگر شکل گرفته بود و امام صادق(ع) با عبور از هر دو جریان، جریان سومی را به عنوان خط اصیل معارف اسلامی تبیین ‌کردند.

اکنون برخی از این دوگانه‌های انحرافی و نحوه عبور امام صادق(ع) از آن‌ها و تبیین جریان سوم و اصیل را بازگو می‌کنیم.

برخی از دوگانه‌های انحرافی در زمان امام صادق(ع)

جریان «اهل حدیث» یکی از جریان‌های فکری دوران حضرت بود که تمرکز خود را روی روایات قرار داده و تعقل را کنار گذاشته بود، در مقابل این جریان «اهل رأی» بودند که در عقل‌گرایی افراط داشتند و به متون وحیانی توجهی نداشتند.

جریانی دیگر به نام «جبریه» قائل به جبر بودند و اختیار انسان را با استناد به توحید عملی زیرسؤال می‌بردند و در مقابل این جریان، «مفوّضه» انسان را به‌صورت کامل مختار دانسته و عملاً سلطه و اراده الهی نسبت به افعال انسان را زیرسؤال می‌بردند. همچنین در رویکردهای تفسیری، جریانی بود که به‌صورت کلی امکان تفسیر قرآن را زیرسؤال برده و قرآن را قابل تفسیر نمی‌دانست و جریانی دیگر بدون هیچ چارچوب مشخصی، به تفسیر قرآن می‌پرداخت تا جایی که کار به تفسیر رأی کشیده می‌شد.

در مباحث خاص‌تر و جزئی‌تر کلامی، جریانی در بحث خداشناسی و صفات الهی، قائل به تعطیل بود و «معطله» نام داشت. در برابر آن، جریان «مشبهه» و یا «مجسمه» بود که خدا را به مخلوقاتش تشبیه می‏کرد و برخی از آن‌ها برای خدا جسم قائل بودند.

مقابله با دوگانه‌های انحرافی با تبیین جریان سوم

گفتیم اهل حدیث، کسانی بودند که عقل و علم را به‌طور مطلق انکار کرده و تنها بر ظواهر قرآن و حدیث تکیه می‌کردند. این جریان درواقع اهل «جمود بر نص» بود و هرگونه تعقل در متن را کنار می‌گذاشت. در مقابل این جریان، جریان اهل رأی بود که عقل‌گرایی افراطی را دنبال می‌کرد و در استنباط‌های فقهی نیز به جای تکیه بر متون دینی، اهل قیاس و استحسان بود. این جریان نیز در واقع اهل «اجتهاد در برابر نص» بود. امام صادق(ع) در برابر این دو جریان، جریان سومی را مطرح کرد که عبارت است از: «اجتهاد در نص». به این معنا که امام صادق(ع) نوعی جریان فقاهتی را تثبیت کرده و توسعه داد که در آن، تکیه بر منابع اصیل دینی و نصوص کتاب و سنت با رویکرد اجتهادی و به‌کارگیری تعقل در استفاده از نصوص دینی محوریت داشت. این جریان از یک طرف مرزبندی با جریان اهل حدیث داشت، چرا که تعقل را به کار می‌گرفت و از طرف دیگر مرزبندی با جریان اهل رأی داشت، از این نظر که مبنا را منابع شرعی قرار می‌داد. این جریان سوم، عبور از دوگانه باطل جمود بر نص و اجتهاد در برابر نص بود.

در بحث توحید و امکان شناخت صفات خداوند، گفتیم اهل تعطیل معتقد بودند عقل آدمی راهی به شناخت اوصاف الهی ندارد و عملاً مانع هرگونه قضاوت درباره صفات خدا می‌شدند. در مقابل نیز اهل تشبیه معتقد بودند میان اوصاف الهی و انسان به لحاظ معنایی تفاوتی نیست و اوصاف خالق را به اوصاف مخلوقات تشبیه می‌کردند. امام صادق(ع) منظر کلامی متفاوت و نگاه سومی را به عنوان «اثبات بلاتشبیه» مطرح کرد. به این بیان که عقل می‌تواند صفات خدا مانند وجود، علم، قدرت و حیات را اثبات کند؛ اما نمی‌تواند به کُنه صفات الهی راه پیدا کند. پس ما صفات جمال و جلال خداوند را اثبات می‌کنیم؛ بدون اینکه خدا را به مخلوقاتش تشبیه کنیم.

یکی دیگر از مباحث کلامی، بحث مهم و پیچیده جبر و اختیار است. عده‌ای قائل به جبر شدند و با اتکا به توحید عملی، هرگونه اختیار را برای انسان نادیده گرفتند. به این معنا که ما اگر موحد هستیم، باید همه افعال را فعل خدا بدانیم و افعال انسان نیز مخلوق خداست و انسان در آن نقشی ندارد. در این نگاه هرگونه اراده و اختیاری برای انسان نفی می‌شود. در مقابل آن، جریانی قائل به تفویض بودند. به این معنا که می‌گفتند انسان در افعال خود کاملاً مختار و آزاد است و خدا نیز سلطه‌ای بر افعال او ندارد. پس افعال انسان صرفاً با اراده و اختیار انسان انجام می‌شود.

امام جعفر صادق(ع) اینجا نیز در برابر هر دو جریان انحرافی، جریان سومی را با عنوان «امر بین الامرین» مطرح کرد. حدیث معروف «لاجبر و لاتفویض بل امرٌ بین الأمرین» اشاره به همین جریان سوم دارد. ما با وجدان خودمان درک می‌کنیم که قطعاً مجبور نیستیم و دارای اراده و اختیار هستیم. از طرفی قول به جبر، ظلم به خدای متعال است. اینکه ما انسان را مجبور بدانیم و در همین حال، او را مکلف بدانیم، معنا ندارد. تکلیف و عقوبت انسان به‌واسطه فعلی که اختیاری دخصوص آن نداشته، ظلم و قبیح است و چنین چیزی نسبت به خدای متعال، محال است.

از سوی دیگر اگر اختیاری داریم، خدا این اختیار را به ما داده و ما به اذن او است که می‌توانیم افعال خودمان را انجام دهیم، نه اینکه خدا دیگر بر ما سلطه‌ای نداشته باشد. پس نه جبر درست است و نه تفویض و این همان امرٌ بین الأمرین است. همچنان که بزرگان دین فرموده‌اند انسان در هر رکعت نمازش با جمله «بِحَولِ الله وَ قُوَّتِهِ اَقُومُ وَ اَقْعُد» نفی جبر و تفویض می‌کند. در واقع با عبارت «اقوم و اقعد» نفی جبر می‌کنیم و با عبارت «بحول الله و قوته» نفی تفویض.‌

در بحث تفسیر قرآن نیز اشاره شد عده‌ای هرگونه تفسیر قرآن را منع کرده و بر این باور بودند امکان فهم قرآن برای انسان وجود ندارد. به اعتقاد آنان قرآن یک متن معماگونه‌ای است که فقط باید تلاوت شود. در برابر آن‌ها، جریان دیگری نیز آنچنان در تفسیر آیات افراط می‌کردند که عملاً هیچ چارچوبی برای تفسیرشان وجود نداشت و هر چه به ذهنشان می‌رسید در مورد آیات قرآن گفته و رسماً تفسیر به رأی می‌کردند. امام صادق(ع) در برابر هر دو جریان، جریان سومی را به نام «تفسیر اجتهادی» که تفسیر بر مبنای حجت بود، بیان کرد. اکنون نیز مفسران شیعی از همین مبنا برای تفسیر آیات الهی پیروی می‌کنند. به این معنا که قرآن قابل فهم است و امکان تفسیر قرآن نیز وجود دارد؛ اما در چارچوب علم یا دلیل علمی. به بیان دیگر، ما باید برای هر برداشت تفسیری، حجت و دلیل معتبر داشته باشیم. این همان روش تفسیر اجتهادی است.

امام صادق(ع)، پایه‌گذار کلام، فقه و تفسیر شیعه

دوگانه‌های باطل جمود بر نص و اجتهاد در برابر نص، تعطیل و تشبیه، جبر و تفویض، منع از تفسیر و جواز تفسیر به رأی، همگی نمونه‌هایی از جریان‌های انحرافی و باطلی بود که در دوران امامت امام صادق(ع) رواج داشت و امام با نهضت علمی و فرهنگی همه‌جانبه‌ای که به راه انداخت و معارف فراوانی که عرضه کرد و شاگردان فراوانی که پرورش داد، خط اصیل معارف اسلامی را تبیین و تثبیت کرد.

ما امروز میراثدار همان خط اصیلی هستیم که امام صادق(ع) در برابر این جریان‌های انحرافی ترسیم کرد. کلام شیعه و فقه شیعه و تفسیر شیعه، محصول تبیین همه‌جانبه امام صادق(ع) و مرزبندی با جریان‌های فکری انحرافی و دوگانه‌های باطل است.

منبع: روزنامه قدس

دیگر خبرها

  • امام صادق(ع) و عبور از دوگانه‌های باطل
  • «معلم» پیام آور سعادت انسان‌ها است
  • بزرگترین حامی حقوق زن اسلام است
  • طهرانچی: دانشگاه آزاد اسلامی در پی نظام تعلیم و تربیت «احسن» است
  • دکتر طهرانچی: دانشگاه آزاد اسلامی در پی نظام تعلیم و تربیت «احسن» است
  • اسلام بزرگترین حامی حقوق زن است
  • جوانان و دانشجویان به‌عنوان امانت مردم و خداوند در نزد معلمان و اساتید هستند
  • آیت‌الله نوری همدانی: دین اسلام بزرگترین حامی حقوق زن است
  • دین اسلام بزرگترین حامی حقوق زن است
  • چرا به سمت قبله نماز می‌خوانیم؟ + دلائل علمی